()

ما راه‌های زیادی برای آزمایش اینکه آیا طراحی‌مان کار می‌کند یا خیر، داریم، اما چگونه بفهمیم که طراحی ما خوب است یا خیر؟

طراحی خوب، داستان درستی را نسبت به ماموریت و برند شما بیان می کند. این یک وتر احساسی برای کاربران شما ایجاد می کند که به عنوان یک تمایز رقابتی برجسته است. به عبارت دیگر، طراحی خوب برای برند شما، طرحی است که به فلسفه طراحی تیم شما پایبند باشد. فلسفه طراحی یک پله بالاتر از استراتژی برند شما است و تیم را به سمت اهداف آرمانی سوق می دهد به طوری که هر عنصر از تجربه مشتری با هدف روشن طراحی شود.

دیتر رامز، طراح صنعتی، در جستجوی پاسخ به این سوال، “آیا طراحی من طراحی خوبی است؟”، فهرستی از ۱۰ اصل را ایجاد کرد که همچنان الهام بخش نسل‌های طراحان در سراسر این رشته بوده است.

آیا طراحی من طراحی خوبی است؟

فلسفه طراحی یک جنبه اساسی طراحی است. به دنبال مثال رامز، افراد برجسته ای مانند استیو جابز، بیان یک فلسفه طراحی را جزء لاینفک فرآیند طراحی تیم خود قرار داده اند. شرکت هایی مانند اپل، گوگل، Airbnb و تعداد بیشماری دیگر از مجموعه ای از اصول و شیوه های طراحی به عنوان ستاره شمالی برای هدایت کار خود استفاده می کنند.

قابل درک است که ایجاد یک فلسفه شامل عنصری از انتزاع است. اجازه دهید راهنمای ما به شما کمک کند تا ایده اصلی را درک کنید و به شما نشان دهد که چگونه تیم شما می تواند در مورد ایجاد یک فلسفه طراحی که زیربنای هدف کار آنها باشد و همه جزئیات را با طنین انداز آغشته کند، پیش برود.

فلسفه طراحی چیست؟

فلسفه طراحی در مجموعه ای از اصول تجلی می یابد که سیستم ارزشی شما را ایجاد می کند: آنچه تیم شما معتقد است طراحی خوب است و چرا شما به آن اعتقاد دارید. این اصول معمولاً با مجموعه‌ای از شیوه‌ها همراه هستند که نحوه اجرای این اصول را با دستورالعمل‌های خاص برای اجرای طراحی نشان می‌دهند. این شامل همه چیز از ضروریات رابط، مانند نوارهای ناوبری، نماها، و کنترل ها، تا استانداردهای طراحی بصری و همچنین الگوهای رفتار تعاملی است.

نحوه انتخاب تیم شما برای ارائه فلسفه طراحی شما به شما بستگی دارد. در ابتدایی ترین حالت، باید نوعی از اسناد مکتوب ایجاد کنید که توسط تیم شما به طور منظم قابل مشاهده، اشتراک گذاری و ویرایش باشد.

برای مثال خوبی از یک فلسفه طراحی، به اصول و دستورالعمل هایی که استیو جابز برای اپل ایجاد کرده است نگاه کنید.

استیو جابز برای خلق فلسفه طراحی مسلط عصر دیجیتال مستحق اعتبار زیادی است. از زمان انتشار اولین مجموعه از دستورالعمل‌های رابط انسانی برای دسکتاپ Apple II در سال ۱۹۷۷، فلسفه طراحی اپل هر یک از محصولات آنها – سخت‌افزار و نرم‌افزار یکسان – را بر اساس اصول اصلی آشنایی و شهود استوار می‌کند. روزنامه نگار Cliff Kuang می نویسد: «در طول سال ها، اپل دستگاه های پیشرفته را دوستانه جلوه داده است، و این یک استراتژی طراحی است که به طور خاص برای جذب مشتریان تازه کار و هر کسی که تحت تأثیر قابلیت های رایانه قرار دارد، طراحی شده است.» تعهد ثابت اپل به این فلسفه چیزی است که طراحی آنها را نه تنها فوراً قابل تشخیص، بلکه واقعاً نمادین می کند.

 

چرا تیم شما به یک فلسفه طراحی نیاز دارد؟

تیم شما به یک فلسفه طراحی نیاز دارد زیرا با بیان یک منطق روشن برای همه نه‌هایی که تیم شما را به هر بله متفکرانه تاکیدی هدایت می‌کند، مسئولیت‌پذیری در تصمیم‌های طراحی شما ایجاد می‌کند! یک فلسفه طراحی به شما کمک می کند تا کار طراحی خود را بررسی کرده و اولویت بندی کنید و از همه مهمتر، همسویی را حول یک حس مشترک هدف ایجاد می کند.

بدون فلسفه طراحی، تیم‌ها می‌توانند تمرکز خود را بر روی چیزهای مهم از دست بدهند، ناامید شوند و در نهایت برای توافق بر سر تعریف معنادار موفقیت تلاش کنند.

 

برای کیست؟

یک فلسفه طراحی برای تیم و سازمان شما است، اما می تواند دامنه وسیع تری داشته باشد. تیم طراحی مالک ایجاد و تکامل فلسفه به طور جمعی است، اما شما باید آن را به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از چشم انداز و ارزش های کل نگر سازمان خود در نظر بگیرید. در سطح عملی، یک فلسفه طراحی راهنمایی ضروری برای تصمیم گیری روزانه تیم شما ارائه می دهد. اما همچنین برای هر کسی که در فرآیند توسعه محصول شما دخیل است، مانند سهامداران و همکاران خارجی، که می توانند از آن به عنوان یک نقطه مرجع برای شکل دادن و تایید انسجام کار خود استفاده کنند، مفید است.

یک فلسفه طراحی را به عنوان یک بیانیه ماموریت برای تیم طراحی خود در نظر بگیرید. مجموعه ای اصلی از باورها در مورد کیفیت و یکپارچگی ایجاد می کند و سیستمی از استانداردها را به کار می گیرد که با آن می توان موفقیت طرح های شما را محک زد. در مؤثرترین حالت، یک فلسفه طراحی، تمام تصمیمات دقیق شما را در یک دیدگاه جامع جمع می کند که کاربران شما را منحصر به فرد شما می شناسند.

تیم طراحی در Capital One اصول طراحی خود را به یک دسته کارت تبدیل کردند

 

در سال ۲۰۰۸ زمانی که اپل اولین دستورالعمل رابط انسانی iOS خود را برای پشتیبانی از برنامه های شخص ثالث منتشر کرد، یک لحظه تغییر بازی برای فلسفه طراحی بود. با توجه به فهرست مطالب تاریخچه Apple HIG، این نسخه شامل سه اصل بود که به طور خاص طراحان و توسعه دهندگان را در هنگام ایجاد برنامه هایی برای پلتفرم iOS که هنوز هم همچنان پابرجا هستند، راهنمایی می کند:

  • ساخت در سادگی و سهولت استفاده
  • بر روی کار اصلی تمرکز کنید
  • ارتباط موثر برقرار کنید

البته، برای انتشار فلسفه طراحی خود نیازی به اپل بودن ندارید. به اشتراک گذاری آن در عموم به عنوان نوعی رهبری فکری می تواند الهام بخش گفتگو با کاربران شما در مورد آنچه شما طرفدار آن هستید باشد. قرار دادن ارزش های خود در سرلوحه و مرکز قرار دادن می تواند راهی قدرتمند برای تبلیغ برند شما و ایجاد یک ارتباط عاطفی پایدار با کاربران شما باشد.

 

چگونه فلسفه طراحی خود را توسعه دهید

هیچ فرآیند مشخصی برای توسعه یک فلسفه طراحی وجود ندارد، اما این یک پروژه عالی برای تیم طراحی شما است که با هم به آن بپردازند. هر رویکردی باید با گوش دادن به افراد تیم و درون سازمان و همچنین به کاربران شروع شود.

۱٫ با یک “تور گوش دادن” در اطراف سازمان خود شروع کنید. انجمن های فردی و گروهی را با افراد در تمام سطوح و رشته ها هماهنگ کنید. روی مواردی تمرکز کنید که مستقیماً هر جنبه ای از تجربه مشتری شما را لمس می کنند، چه آنلاین و چه آفلاین.

  • مدتی را صرف باز کردن هرگونه کاستی، باورهای نادرست، سردرگمی و تضادهایی که بین طراحی شما (محصول یا خدمات، تجربه کاربری، سبک بصری شما) و ماموریت و ارزش های برند شما وجود دارد، صرف کنید.
  • نمونه هایی از “طراحی خوب” و معنای آن را به اشتراک بگذارید و در مورد آن بحث کنید. نمونه هایی از دیگر فلسفه های طراحی شناخته شده را در نظر بگیرید. چه چیزی طنین انداز می شود؟ چه چیزی برجسته است؟

طراحی خوب
۲٫ فلسفه خود را در تحقیقات و بینش مشتری پایه گذاری کنید. در نهایت، طراحی شما باید با نیازها و ارزش های واقعی مشتری همخوانی داشته باشد. ایجاد یک فلسفه طراحی خود یک فرآیند طراحی است، به همین دلیل است که شما باید کاربران را به آن دعوت کنید تا تفکر شما را الهام بخشند و اعتبار دهند.

  • تمام داده‌ها و تحقیقات موجود را بررسی کنید تا تصویر واضحی از نیازها، مشکلات، چالش‌ها و اهداف کاربران خود داشته باشید.
  • از کاربران در مورد ایده های خود در مورد طراحی خوب بپرسید. آنها را تشویق کنید تا مثال هایی از زندگی خود برای گفتگوی «نمایش و بگویید» بیاورند.

 

چگونه فلسفه طراحی خود را توسعه دهید

۳٫ اصولی را بنویسید که مستقیماً با انگیزه های کاربران صحبت کند. وقتی شروع به ایجاد محتوای واقعی فلسفه طراحی خود می کنید، طنین احساسی را هدف بگیرید: مردم به یاد خواهند آورد که شما چه احساسی در آنها ایجاد کرده اید. در عباراتی بنویسید که مستقیماً به آنچه که کاربران به آن اهمیت می دهند، چه چیزی آنها را هدایت می کند و چگونه کار طراحی شما در خدمت این هدف خواهد بود، بنویسید.

  • نسخه اولیه اصول طراحی گوگل برای اندروید شامل سه عبارت جسورانه بود: من را مسحور کن، زندگی من را ساده کن، مرا شگفت انگیز کن.
  • حقایق جهانی مانند سادگی، سازگاری، دسترسی را پیدا کنید و در نظر بگیرید که چگونه معنای آنها را در کار خود تفسیر خواهید کرد.

۴٫ چرایی پشت هر اصل و دستورالعمل را توضیح دهید. دانستن دلیل پشت هر اصل یا دستورالعمل اهمیت آن را تقویت می کند و درک چگونگی، مکان، زمان و چرایی کاربرد آن را تقویت می کند.

  • یک فلسفه طراحی قوی دارای یک دیدگاه متمایز است که برای هر تصمیم طراحی، صرف نظر از بزرگ یا کوچک بودن، منطق روشنی ارائه می دهد. این ابزاری برای تفکر انتقادی است.
  • اصول و دستورالعمل های طراحی باید قابل اجرا باشند. این در مورد تعریف همه جزئیات نیست، بلکه در مورد حرکت به جلو با جهت است.

ایجاد یک فلسفه طراحی نیازمند تلاش اختصاصی و توجه متمرکز است. برنامه ریزی یک مسابقه خارج از سایت، یک اسپرینت طراحی یا مجموعه ای از کارگاه ها را با تیم خود در نظر بگیرید. این کمک می کند که یک تسهیل کننده داشته باشید که مکالمات را در مسیر درست نگه دارد. می توانید فردی را از خارج بیاورید یا فردی را از تیم منصوب کنید. بیشتر از همه، به خود زمان و مکان برای تمرکز و همچنین زمانی برای آزمایش و تکرار اختصاص دهید.

 

حتماً فلسفه طراحی خود را دوباره مرور کنید

در حالت ایده‌آل، تیم شما به طور مرتب اصول و شیوه‌های خود را هر بار که در حال بررسی کار در هر تکرار طراحی، از وایرفریم تا نمونه‌های اولیه هستید، بازبینی می‌کند.

حتماً فلسفه طراحی خود را دوباره مرور کنید

سه سوال زیر را از فلسفه طراحی خود بپرسید:

  • آیا فلسفه شما در فرآیند طراحی شما ادغام شده است؟ این می تواند یک چک لیست یا یک راهنمای مکالمه کارگاهی باشد. برخی از مصنوعات بصری جالب برای فضای کاری خود ایجاد کنید تا اصول خود را در ذهن داشته باشید. همانطور که تیم شما با فلسفه شما زندگی می کند، زبان مشترک شما دقیق تر و کارآمدتر می شود.
  • آیا معنای آن مدام در حال آزمایش است؟ بازجویی‌های منظم از معنا، تیم شما را به تنظیم دقیق‌تر دیدگاه خود سوق می‌دهد. به‌روزرسانی اخیر «Material You» گوگل (با الگوی خاص خود در Uizard) یک اصل طراحی را به این صورت تغییر داد: «چه می‌شد اگر فرم فقط از عملکرد پیروی نمی‌کرد، بلکه احساس را نیز دنبال می‌کرد؟»
  • آیا تیم هنوز در مورد چگونگی ادامه بهبود کار خود بیشتر یاد می گیرد؟ طراحی دیجیتال به طور مداوم در حال تغییر است و فلسفه شما باید به سرعت ادامه یابد و تغییرات در استانداردهای UX و UI را منعکس کند. این مهم است که فلسفه خود را زنده و پویا نگه دارید.

فلسفه طراحی خود آی‌بی‌ام، که نمونه‌ای در IBM Carbon است، یادآوری تکان‌دهنده به تیم‌های طراحی که در هر مقیاسی کار می‌کنند ارائه می‌کند: «طراحی خوب فقط یک نیاز نیست، بلکه مسئولیتی عمیق‌تر در قبال افرادی است که به آنها خدمت می‌کنیم و روابطی که ایجاد می‌کنیم.»

این مطلب چقدر براتون مفید بود؟

روی ستاره ها کلیک کنید تا امتیاز شما ثبت شود.

همانطور که این پست را مفید دیدید ...

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید!